تکه های سکوت
۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه
گنجینۀ رویا
همش برایم از کابوس هایش که در خواب می دید تعریف می کرد.
بدون آنکه خودش بفهمد، بالشم را با بالش او عوض کردم.
فردا از رویاهایش برایم گفت
۱ نظر:
الهام کریمی
۲۷ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰:۵۵
سلام چقدر نوشته هاتون زیباست ...خوشحالم که می خونمشون.
سپاس
پاسخ دادن
حذف
پاسخها
پاسخ دادن
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام چقدر نوشته هاتون زیباست ...خوشحالم که می خونمشون.
پاسخ دادنحذفسپاس